پناهگاه

آفتاب را برای بیرون کردن از پارکینگ از سه جا پایش را شکسته بودند. می‌خواستند پایش را قطع کنند، اما حفظش کردیم. ماه‌ها درمان شد و حالا با غرور راه می‌رود؛ مثل نامش، روشن و گرم.

اصغر آقا از خیابان، با بدنی پر از جرب، کم‌آبی شدید و ضعف کلیه نجات داده شد. احتمال اف‌آی‌پی هم برایش مطرح شده بود. با وجود تمام این دردها، از مهربانی و آرامشش چیزی کم نشده بود. درمان و عقیم‌سازی‌اش انجام شده و حالا آماده‌ی ترخیص است؛ اما هنوز جایی ندارد که به آن پناه ببرد. فقط به یک سرپناه امن، حتی موقت، نیاز دارد تا دوباره به خیابان برنگردد. هرکس او را دیده گفته: وقتی درمانش کامل شود، یکی از زیباترین گربه‌هایی است که تا به حال دیده‌ایم. چشم‌هایش همین حالا هم دل می‌برند. اگر می‌توانید برای اصغر آقا سقفی، حیاطی یا گوشه‌ای امن فراهم کنید، در واقع به او آرامشی می‌بخشید که مدت طولانی در آرزویش بوده است.

بهار یکی از چهار نوزاد رهاشده بود. بقیه واگذار شدند و او ماند؛ آرام، مهربان و عاشق آفتاب و خواب‌های طولانی.

کافی و برادرش تافی با عفونت شدید چشمی رها شده بودند. ماه‌ها درمان شدند و هرکدام تنها یک چشم سالم دارند. کافی با بازیگوشی و کنجکاوی، زندگی دوباره‌اش را با عشق جشن می‌گیرد.

گلی به توکسوپلاسموز و سپس اف‌آی‌پی مبتلا شده بود و صاحبش توان درمانش را نداشت. او را نجات دادیم و با درمان طولانی بهبود یافت. حالا سالم، بازیگوش و سرشار از زندگی است.

خاتون با دست شکسته و بعد از جمع‌آوری پول، رها شده بود. قرار بود دستش قطع شود، اما با درمان طولانی نجات پیدا کرد. حالا با اعتماد و آرامش راه می‌رود.

کیتو با عفونت تنفسی شدید و کلسی‌ویروسی که تا فک و صورتش پیش رفته بود نجات داده شد. هفته‌ها برای نفس کشیدن و غذا خوردن جنگیده بود، اما با درمان و مراقبت مداوم، حالا حالش خیلی بهتر شده. صورت زیبایش که بر اثر ویروس آسیب دیده بود، آرام‌آرام در حال بهبودی است و مهربانی‌اش دوباره می‌درخشد. کیتو هنوز نیاز به داروهای خوراکی و مراقبت دارد: هر کمک کوچکی در مسیر درمان این دختر نازنین مؤثر است. با ادامه‌ی درمان، به‌مرور عکس‌ها و خبرهای جدیدتری از بهبود کیتو با شما به اشتراک خواهیم گذاشت.

لی‌لی امروز نجات داده شد و برای رسیدگی فوری به دامپزشک منتقل شد. او یک بچه‌گربه‌ی سفید و طوسی است با علائم ویروس کالیسی و در حال ارزیابی برای احتمال پن‌لوکوپنی. پای چپش قبلاً در گچ بوده (اکنون باز شده) و فعلاً محدودیت حرکتی دارد. لی‌لی به آزمایش‌ها، درمان و مراقبت دقیق نیاز دارد. برای پوشش هزینه‌های پزشکی و مراقبت حمایتی او به اسپانسر و کمک‌های مالی نیازمندیم. داستان کامل و گزارش‌های دقیق‌تر لی‌لی در روزهای آینده تکمیل و منتشر خواهد شد. از حمایت شما برای بهبود او سپاسگزاریم.

لونا تازه نجات داده شد و بلافاصله برای رسیدگی پزشکی به دامپزشک منتقل شد. او یک بچه‌گربه‌ی کاملاً مشکی است با علائم عفونت چشمی و عفونت تنفسی. الان در جای امن و گرم است اما به درمان و پیگیری پزشکی نیاز دارد. برای هزینه‌های درمان، دارو و مراقبت حمایتی به اسپانسر و کمک‌های مالی شما نیازمندیم. داستان کامل لونا و گزارش وضعیت او در روزهای آینده تکمیل و منتشر خواهد شد. از همراهی و مهربانی شما سپاسگزاریم.

میو را از دست دعانویسی نجات دادیم. حالا یکی از مهربان‌ترین بچه‌هاست، روی پاها می‌پرد و با ماساژ و خرخر آرامش می‌دهد.

مورتی را با تفنگ زده بودند و بدنش پر از ساچمه است. دو ماه زیر میز پنهان می‌شد و فقط وقتی همه خواب بودند غذا می‌خورد. امروز اما مهربان‌ترین و آرام‌ترین پسر خانه است و شب‌ها کنار پدرش می‌خوابد.

نینا را لگد زده بودند و لگن و پایش از سه جا شکسته بود. وقتی پیدا شد اندازه‌ی کف دست بود، اما برای زندگی جنگید. حالا با غرور و آرامش راه می‌رود و قدر زندگی را می‌داند.

با پارگی دیافراگم نجات داده شد؛ جراحی حیاتی انجام شد و الان در حال نقاهت با مراقبت از کبد و کلیه است. با انسان‌ها بسیار مهربان، اما فعلاً کنار گربه‌ها مضطرب می‌شود. نیازمند خانه‌ای آرام و معرفی تدریجی.

سیروس را داخل قیر انداخته بودند و به سختی نجات پیدا کرد. حالا با اعتماد دوباره، پسر ارشد خانه است و با وقار و آرامش زندگی می‌کند. معمولاً تنها می‌خوابد، ولی مراقب همه‌ی بچه‌هاست—به‌ویژه دوست صمیمی‌اش مورتی.

سرمه بعد از تجاوز و آسیب شدید فلج شده بود و امیدی به درمانش نبود. با درمان طولانی و بیش از صد میلیون هزینه، دوباره راه افتاد. الان سالم و بازیگوش است و با لوسی‌اش دل همه را برده.

تافی همراه برادرش کافی از رهاشدگی نجات پیدا کرد. چشمش را از دست داد، اما قلب مهربانش را نه. آرام و عاشق نوازش است و معمولاً کنار کافی می‌خوابد.

توتو را خریده بودند و وقتی بیمار شد در خیابان رها کردند. دو بار سکته کرده و دچار عفونت شدید ریه و چشم است. زیر درمان و مراقبت دائمی است و با عشق و صبر در حال بهبودی است.

ذغال بیمار و رهاشده پیدا شد، اما هیچ‌وقت دست از تلاش نکشید. با عشق و مراقبت خوب شد و حالا یکی از آرام‌ترین و باوقارترین بچه‌هاست. ابروهای سفید و سیاهش دل همه را می‌برد.